تماشاگر سینما فیلمهای مربوط به ژانرعاطفي را دوست دارد اما به فیلمهايي در ژانر ترسناک؛ حادثه اي ؛ تعقيب؛ جنايي و رواني نیز علاقه منداست و اگر هالیوود آنها را نسازد؛ به دیگر ساختههایش نیز وقعی نمینهد.
هاليوود نيز تامین كننده نظر سلایق مختلفاست. در اين راستا درجه بندي فيلمها راهي را پيش روي تمااشگران گذارده تا از قبل بدانند چه قرار است ببينند.
با درجه PG آشنا هستید. یک درجه عمومی برای نمایش فیلمهایی که کودک باید با والدینش همراه باشد. برای دهههای متمادی این درجه ؛کارساز هالیوودیها بود. درجهای که خیال کلیسا را از سينماي آمريكا راحت میکرد.
بد نیست بدانید در ابتدای دهه 20 وقتی برای اولین بار سینما میخواست صاحب سندیکا و اتحادیه شود ؛تا همان وقتی که آکادمی علوم و فنون سینمایی راه افتاد، کلیسا یک دستورالعمل خاص برای سینماگران فرستاد و در دهه 60آن را به روز تبدیل نمود که مهم ترین آنها آلوده نشدن به «سکس» و «خون» و ترویج «بی دینی» بود.
- تولد 50 سالگی خشونت
پنج دهه از افزایش خشونت در سینما و نمایش هر چه بیشتر خون میگذرد. راهی که سینما طی این 15سال آخر، یعنی تمام سالهای آغازین قرن اخیر طی کرده بمراتب بیشتر از 50 سال قبلش است.
در فیلمهای اوليه مربوط به ژانر پلیسی؛ نقش بر زمین شدن کاراکتر منفی به معنای تسلیم و در مواردی کشته شدنش بود.افتادنش در آب ؛ پرت شدنش از بلندی و آتش گرفتن تنها دور و بر یک کاراکتر؛ همگی دلیل موجهی برای مرخص شدن او از دنیا به شمار میرفت. اگر فیلم یک درام تاریخی میبود و اگر داستانش مربوط به گذشتهای دور ؛ حرکات سهمگین شمشیر و فرو افتادن از اسب؛ چنین مفهومی برای خارج شدن روح و مردن کاراکتر بود.
اما به مرور تماشاگران و در مرتبه والاتر منتقدان ، به این امر راضی نبودند. این گونه شد که پس از گلوله خوردن باید یک قرمزی کوچکی نیز رویت میشد؛ یک قرمزی کوچک به معنای خون. حال این دایره را وسیع کنید؛ وقتی تیر به گوشت میخورد، باید تکهای از آن بیرون بزند ؛ صدای شکستن استخوان بگوش برسد و حتی باید کاراکتر خون بالا بیاورد.یعنی صحنههای کشتن از 15 ثانیه به 1.5دقیقه رسیده و پول بیشتری صرف مردن هنرپیشهها در داستان میشود.
- PG از آسمان فرو می افتد
در مورد رتبه PG به شخصی رسیدیم که کمی اوضاع را عوض کرد. این شخص کسی نبود جز استیون اسپیلبرگ.«ئی تی» فیلمی که سینما را تکان داد و آیتم های جدیدی را وارد هنر هفتم کرد در زمینه درجه بندی نیز شدیدا تاثیرگذار بود. پیش از این فاصله فیلمهای همراه والدین تا درجه R قابل تصور نبود.
بدین معنی که آنچه الان PG نامیده می شود (کودکان زیر 13سال باید همراه والدین به سینما بروند) قبل تر زیر مجموعهای از فیلمهای R بود. این درجه بندی باعث شد R به غلظتش افزوده شود همان طور که PG 13 پرملات شده بود.
در حال حاضر در چنین فیلمهایی صحنههای کشتار به وفور دیده میشود اما دریده شدن موجود نیست. که البته آنچنان فرقی هم نمیکند حالا که بچهها دیگر به «کمی تا قسمتی» قانع نیستند باید طرحهای DVD را فعال کرد. آنها هم طعم خشونت را چشیدهاند و به کمتر از آن راضی نمیشوند.
- ایست اینجا درجه R است
دیالوگ به عنوان یکی از ارکان موجود در فیلم ؛ آنچنان مهم است که برای دریافت درجه یک فیلم ، جداگانه مورد بحث و نتیجهگیری قرار میگیرد. چنانکه یک فیلم تنها به خاطر جملات خاص داستانش که گریزی از حذف آنها نیست میتواند این درجه را دریافت کند.
به غیر از دیالوگ ، جملهها و به طور کلی گفتار موجود در فیلم ؛ صحنه های خشونت آمیز(Violence) نیز یکی از مواردی است که برای گرفتن درجه R در موردش بحث میشود. مقولههای دیگر مانند سکس نیز هر چند حد و مرزی ندارند اما جزو همین رده حساب میشوند. فیلمی که در زیرساخت ؛ خشونت را محور قرار داده بطور طبیعی هر سکانس آن به سمتی که هدف و یا پایان داستان نامیده می شود با شتاب حرکت میکند و خشونت بیشتری را به زیرساخت تزریق میکند چرا که کارگردان و تهیه کننده درجه R را پذیرفتهاند.
آنها می دانند خیل عظیم زیر 18 سالهها را (البته بطور قانونی) از دست دادهاند اما در مقابل به تعداد بیشتر بزرگسالان که کمتر به سینما می روند چشم امید دارند. این گونه است که R سازی دیگر خودکشی نیست ؛ بیش از 15سال است که ساخت و ساز در قسمت R پول ساز شده است. چرا که خون بیشتر،علی الظاهر وسوسه آمیز است و رنگ برتری و اعمال قدرت نیز محسوب میشود.
در هالیوود و در سیستم فیلمسازی و پروسه ساخت و ساز ادارهای با فرم و محتوای فدرال وجود دارد که فیلم R را سانسور میکند. این روند که البته گاهی بندرت صورت میگیرد و مواقعی موشکافانه پیش میرود باعث میشود حتی فیلمهایی که حرفی برای گفتن دارند خواسته یا ناخواسته دچار سانسور شوند.
در ابتداي هزاره سوم كوئينتين تارانتینو ترفندي براي خلق خشونت ارائه داد و آن نمايش حون به صورت گرافيك و كارتوني بود.روندي كه در بيل را بكش لحاظ كرد.اما بعد از مدتی احساس خیلی از تماشاگران نسبت به اين فيلم تغيير كرد.
آنها اعتقاد داشتند که باید خون خاکستری را به صورت واقعی میدیدند، یعنی تمام آن صحنهها باید رنگی فیلمبرداری می شد. و در نظرسنجی هایی که بعضی شان هیچ اعتباری نداشتند بسیاری این روند و نمایش اینگونه خشونت را توهین به تماشاگران به حساب آوردند.
به نظر می رسد نمایش خشونت به عنوان عملی عینی ، باید بسیار باورپذیر ساخته شود. نجات سرباز رایان را به یاد بیاورید سکانس اول و پیاده شدن سربازان و نیروهای متفقین! سكانسي طولاني كه سلاخي نيروهاي متفقين توسط آلماني ها را نشان مي داد.
سری فیلمهای هالووین را نیز در ذهن تان مرور کنید؛ سکانس کشته شدن لی کرتیس در آسایشگاه به دست مایکل برادرش. اولی یک فیلم جنگی تاریخی بسیار خوش ساخت و دومی یک فیلم از سینمای وحشت معمایی است. فرم و محتوی خشونت فیلم اول و خشونت فیلم دوم از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند و واکنش تماشاگران نیز همینطور.
یادمان باشد سینما ابتدا متعلق به تماشاگر عام است . تماشاگر عام اگر برای هیچ واکنشی دلیل نخواهد، برای کشتن و مردن دلیل میخواهد.باید برایش خشونت را باورپذیر کرد و پروسه ساخت و ساز این درخواست را بر روی چشم گذارد.
راه دور نرویم ، به تولیدات ژانر فانتزي و کمدی توجه کنید فیلمهای مثل «مردان سیاه پوش» هر چند در ظاهر داستانی کمیک و فانتزي دارند، اما یک دوجین اسباب و اسلحه و ماشینهای کشتار را به نمایش میگذارند. در ژانر ترسناك نیز اینگونه است و دست در اینجا بازتر. چرا که کشتن دشمن آن هم وقتی دشمن هیولا باشد دست را براي هر اعمال خشونتي باز میگذارد.
شرح تصوير: نمايي از نجات سرباز رايان ساخته استيون اسپيلبرگ 1998
نظر شما